محل تبلیغات شما

CartoonLand Wiki



طبیعتا من باید بیام واعلام کنم که فردا قسمت بعدی میاد
اما این هفته در حال یادگرفتن کار با یک نرم افزار انیمیشن سازی دو بعدی بودم
که کار هم لذت بخش تر باشه وهم سریعتر!
از دیروز شروع کردم به ساختن قسمت سه=_|ببخشید دیگه!
ارتی از جریانات قسمت سه بصورت طنز:


بعله دیگه^^فعلا بسوزید وبسازید

همان گونه که در گذشته فرمودم
سر این سریال من پیر میشم!
و چون صحنه های اکشن وریزه کاری زیاد داشت بیشتر انیمیتش طول کشید=|
ولی حالا،اینجاست!
بکلیک




نبینم وب خالی بمونه بشینید مفتومجانی انیمیشن ببینیدا>=|

ودوباره سلام!
دیروز تونستم قسمت دو رو تموم کنم
پارتا روهم تحویل صداگذاران عزیز دادم،مونده که صداگذاری کنن
و ما ماندیم وچندین اسپویل.
اینو فوتابا جان ادیت نمود،و بنده تصمیم گرفتم استایل بزرگیای
کایلا همین شکلی باشه^^
بله،تا اخر مجموعه یک دختر بچه ی کوشولو باقی نمیمونه^^



اینم بنده کشیدم که طبق معمول مزخرفه
برای قسمت سه یه
(لو و مصائبان از قسمت سه وارد میشن)



و اینم جناب کاتسو هستش،شخصیتی که در قسمتهای اینده خواهد امد
و مثل اینکه با پسرک رومه بدست داره دردو دل میکنه^^


خوب اینهم از خورده اسپویلا!
اگه دوستان صداگذار همکاری کنن فردا قسمت دورو میذارم^^

خوب درست نیست که تا من قسمت بعدیرو میسازم
وبلاگ خالی بمونه!
توی این پست ایشون رومعرفی نمیکنم
اما بدونید شخصیت فرعی نیست!
در قسمت اول سکانسهای کوتاهی از این پسر داشتیم!



حقیقتهایی راجب این پسر هست!
یکیش اینکه ما تقریبا توی کل انیمیشن یک رده پایی ازش میبینیم!
چون کایلارو تعقیب میکنه=)


یکیشم اینه که برای سایر شخصیتها بی اهمیته
یعنی اینکه یا بهش محل نمیدن



یا اینکه اصلا نمیبیننش!



"سو"،پسرک رومه بدست بانمک و مهربونه
واکثر سکانسهایی که توش شرکت داره بامزه و طنز هستن.
خوب دیگه
خوش باشید با این اسپویلا فعلا





فکر کنم تا این سریال ساخته بشه حسابی پیر شم!
ولی قسمت اول بالاخره اینجاست!
خودم 4 روز طول کشید تا بسازمش صدا گذاران عزیز یکم طول دادن دیگه=|
اما،از نتیجه کاملا راضیم!از بهترین چیزایی که ساختم
و بهترشو خواهم ساخت!
برای دیدنش 
بکلیک



لطفا حمایت کنید ودلگرمی که دوستان خستیگشون دربره
همچنین منه بدبخت!

خوب،اوضاع دقیقا اونطور که پیش بینی کردم پیش نرفت
 انیمیشن به موقع ساخته شد اما صدا گذاریش
دوستان عزیز صدا گذار کجان؟!خدا میداند!
ولی من بهرحال میرم سراغ قسمت دوم انیمیشن
یجوری مشکلشو حل میکنم نگران نباشید!
و اما مشکل شخصی ای که خودم دارم
اینه که برای نوشتن داستان(اول باید داستانو بنویسم بعد از روش انیمیشن)
محدودیت به وجود میاد!
اول اینکه باس یچیزی بنویسم که قابل کشیدن باشه وسخت نباشه!
دوم،باید خیلی چیزارو سانسور کنیم=))
چون هم صداگذارها نمیتونن بگنش،هم اینکه اپارات حذف میکنه=|
نمونه ای تاسف اور:

قبل سانسور



بعد سانسور


خدا رحم کنه بمن
که چجوری سه فصللللل بسازم!
ولی از پسش برمیام،نگران نباشید^^

با افتخار میگم این مجموعه
اولین مجموعه ایه از داستانای کارتون لند که انیمیشن میشه!
قسمت اول این سریالرو تونستم توی چهار روز درست کنم!
وچون زبونش زبون شیرین فارسیه میذارم اپارات،نگران نباشین!
بریمممم سر معرفی این مجموعه!!!





نام:نبرد اهریمن ها
نویسنده وکارگردان:Two Lonly Sisters
خلاصه داستان:
کایلا یک دختر بچه ی نه ساله منزویه که دلش میخواد کلی دوست داشته باشه.اون اخرین تلاششرو با گوش دادن به حرف یک صدای ناشناس،انجام میده اما با اینکار وارد دنیایی میشه که از شدت بدبختی به جهنم فانتزی معروفه!بله درسته،کارتون لند خودمون!
حالا کایلا باید از بین دوست پیدا کردن وزنده موندن،یو انتخاب کنه!اما.
ژانر:طنز-حماسی-کشتو کشتار
گروه سنی:14 سال به بالا(چون انیمیشنه دیگه صحنه نداریم،با خیال راحت تماشا کنید)
تعداد فصلها:3 فصل

فایلها!!!

یک عدد مینی داستان اشک اور داریم براتون^^
دانلود PDF مینی داستان

و یک عدد تیتراژ،برای اشنا شدن با شخصیتها!
یوتیوب
اپارات

تصاویری از قسمت اول انیمیشن"نبرد اهریمن ها"







انیمیشن بزودی منتشر خواهد شد^^


خوب این مجموعه تموم شد
طبق معمول باید اسپویل وتیتراژ بدم که اماده شید برای مجموعه بعدی!
امااما!
اینبار من زده بسرم،و دلم میخواد مجموعه بعدیرو
در قالب یک انیمیشن سریالی بیرون بدم!
وبه کمک نیاز دارم،چون خودتون میدونید که یک عدد ادم
نمیتونه یک انیمیشن سریالی بلند بسازه!
میخوام ببینم میتونم کمک حال پیدا کنم یا نه
اگه نشد که همون داستانو میدم بهتون،اگرم شد که عالیه!

انیماتور
به یک یا دونفر نیاز دارم که نقاشی روی سیستمشون در حد خودم باشه
نه خیلی پیشرفته،نه خیلی ساده!
به این شکل:
(من برای انیمیشن نقاشیامو ساده تر میکنم تا زود تموم شه)



شرایط کار:
یک تیکه از انیمیشن رو من میسازم و یک تیکه رو شما تا وقت برای استراحت باشه!
کسی نباشه که بگه درس دارم،نمیتونم،بعدا میسازم
حقوق هم میدم،هر چیزی که دلتون میخواد!(بجز اطلاعات و پول،تحریما کمر شده)
تا اخر کار باهام همراه باشه که مجبور نشم دوباره اطلاعیه بذارم!
اینم بگم که انیماتور مجبور نیست برنامه ای دانلود کنه ونتش بره
چون خودم با یک برنامه ویرایش ویدئوی نسبتا ساده و پینت انیمیشنامو میسازم=)
(پیش نیازتون کلا پینته،هر کیم بگه پینت ندارم میزنمش)

صدا گذار ها
برای این انیمیشن شخصیتهای مونث بیشتر از مذکرهان
ولی برای مذکرها صدا پیشه کم اومده!=|
البته برای مونثهام صدا گذار میخوام اگه برای اونم متقاضی هست که چه بهتر!
اگه کار تقلید صداتون خوبه،یک نمونه کار بفرستید تا ببینم برای کی بذارمتون!
شرایط کار
اینم مثل انیماتوری اگه بخواید دستمزد داره
وقتی نقشتونو بهتون گفتم،اگه تا اخر کار هستید قبول کنید
اگر نه که بدمش به یک بنده خدای دیگه!
زود به زود کاراتونو تحویل بدید



برای هرگونه سوال یا تحویل کاراتون گفتینو اون گوشه هست
ولی اگه تلگرام دارید که چه بهتر،از همونجا بپرسید!
منتظرم!

بهههههههه برنامه یک شب با دویی خوشومدین!!!
در اینجا ما در کارتون لند،با ویلنهای معروف مصاحبه میکنیمممم!!!





مهمون امشب ما،اسلپیه!!!! دستوجیغوهورا به افتخارش!!!



اسلپی:یا کل ارواح مقدس بجز روح سبز0_0 اینجا چهخبره؟!

میخوایم ازتون مصاحبه کنیم
اسلپی:من که میدونم میخوای با سوال پرسیدن بیچارم کنی ولی باش=|
خیل خوب
سوال اولللل!

1-از اینکه به کارتون لند اومدین چه حسی دارین؟!
اسلپی:حس بدبختی=|

2-چه کوتاه مختصر
.چرا اومدین کارتون لند؟!شما بوک لندی هستین!
اسلپی:شهر نشین بودم وقتی شهر نشینی مد نبود
ببخشید؟!توضیح میدین؟!
اسلپی:تو اصن تاریخ کو خوندی بچه؟!اونموقع که تازه کارتون لند ساخته شده بود کشور دیگه ای وجود نداشت،منم جمع کردم اومدم کارتون لند!کی میخواد عشایری زندگی کنه؟!الانم که بوک لند ساخته شده شبیه روستاست به مزاق من نمیخوره

3-نظرتون راجب انابل چیه؟!^^
اسلپی:بازم اسم اون دختر زشتو اوردید؟!ازش متنفرم با اون قیافه مثلا ترسناکش
بمن میگه تو فقط بدرد نمایش برای بچهها میخوری>=|
مگه اینطور نیست؟!
اسلپی:.
*صدای وزیدن پشه در اوج سکوت*


4- اهمشما خانواده ایم دارید؟!
اسلپی:فقط یک پسر عمو که اسمش چاکیه،و میدونی من تنهایی مطلقو به زندگی باهاش ترجیح میدم!
چاکی کلشو کرد تو دوربین:وانا پلیییی؟!
هویی:یکی اینو کنار بزنههههه برنامه زنده استتتتتت



*عرق خود را پاک میکند*خوب بینندگان عزیز شرمنده بخاطر تاخیر در ادامه برنامه!
5-سوال اخر من از شما.نظرتون راجب عشق،کیس و غیره چیه؟!

اسلپی:بلتنبتهغعهضسثص سوال قحط بود اخهههه؟!

ما که میدونیم بخاطر اینکه عاشق شدین ویلن بودنو کنار گذاشتین

اسلپی دست به سینه شد:اره اصن،چرا دروغ بگم
عاشق که شدم،کیس هم
غیره چی؟!

اسلپی:کدوم غیرهههههههه
همون غیره ای که خودتون میدونید^^
چاکی سرک کشید:منظورش عملیات بچه سازیه پسر عمو
اسلپی:خودم میدونم منظورش چیه،ابرومو بردی
پس به غیره هم علاقه دارید!!
اسلپی:غیره رو میکنم تو.الله و اکبر
ممنون که صادقانه جواب دادین،نویسندتون اون پشت خیلی میخواستن بدونن!
اسلپی:چی
ار ال استاین:*لبخند ملیح*



اسلپی:.همتونو میکشممممممممممم>=||||||
*سیاه شدن دوربین*


خوشم میاد دویی قشنگ پدر ویلنارو دراورده
کامنت فراموش نشه

اینم از پشت صحنه مجموعه قبلی!
مهسا چقدر با شور وشوق حدیث میگفت
دیروز تو خونه تنها بودیم راحت ظبطش کردیم،بارونم میومد
قشنگ حال وهوا با اونجایی که مهسا داشت داستانو ترسناک میکرد هماهنگ بود!
خلاصه تردیم دیگه
امیدوارم که خوشتون بیاد،برا دیدنش بکلیک








این پست در اصل مصاحبه از وزیر موش موشیمون
جناب "جرانیمو استیلتون" هستش
ولی چون قبلا خودش خبرنگار بوده این عنوانو گذاشتم=|
برویم ببینیم شنل قرمزی چه مصاحبه ای ازش کرده


سلام،قرمزی هستم و اینجا شهر زمانه!
پایتخت کارتون لند!داریم به برج زمان میریم که از یکی از چهره های ی 
کارتون لند،مصاحبه کنیم!
این شما واین وزیر حکمران اسکروچ،جرانیمو استیلتون!




جرانیمو دستاشو جلو صورتش میگیره:میشه از من فیلم نگیرید؟!._.
ای بابا،شما که مجرم نیستید که شطرنجی کنیم^^
جرانیمو به سمت حاشیه ی دوربین میره:نه ولی شخص خاصیم نیستم،وقتتونو تلف نکنین!
یک مصاحبه کوشولو،بعد با هم چایی میخوریما!
جرانیمو دست به سینه میشه:نمیتونید منو با این چیزا گول بزنید!
تراپ از اون گوشه:شخصیت باش داداش،میام براتا

جرانیمو:.سوال اولتون چیه؟!._.

1-شغل قبلیتونو میپسندید یا این شغلرو؟!
جرانیمو:راستش من خبرنگاری رو بیشتر دوست دارم._.توی یه شغل هرچی مقام بالاتر میره دوز وکلک بیشتر میشهو فسادهای کاری
تراپ شونه هاشو میگیره:ارررررررره مثلا اسکروچ سلطان سلیمانه توئم خرمشی،بقیه ی دربار کارتون لندم هی میخوان برات فتنه بسازن اسکروچ بکشتت!
جرانیمو:
تراپ:مگهههههه دروغهههههههه



2-پس خوشتون نمیادچیشد که سر از کارای دولتی دراوردید؟!
جرانیمو:راستش به خواست خودم نبود،یکروز نیکی رئیس انجمن کریستال،به شهر نیو موش سیتی اومد و انگار از من خوشش اومد.بقیشم خودتون میدونید دیگه._.
تراپ:عه عه چرا عین صدا سیما شدی سانسور میکنی؟!نیکی منو گروگان گرفت وعوضش عین منگلا تنها رفتی پیشش،و اونم مختو دستکاری کرد وووو همجنسگرا شدی!
جرانیمو:.اره،بعدش مجبورشدم از خونوادم جدا شم
 وبرم پیش نیکی زندگی کنم.بعد چندین سال اون منو برای جاسوسی فرستاد به این کشور و پام به دولت باز شد


3-شما تابحال عاشق شدین؟!
جرانیمو:ن-نه فکر نکنم._.اگرم بشم عاشق---
تراپ:معنننننننن!!!!

جرانیمو:بمیر اخه تو چی جذابی داری
شکمت؟!
تراپ:باز زبون دراوردیا!هرچی من میگم سرتو بنداز بگو چشم>=|
جرانیمو:.لطفا ادامه سوالات!




4-تابحال با کسی رابطه داشتید؟!

جرانیمو:*سیخ شدن بدنش ولرزیدن*
تراپ:اوخ اوخ بد سوالی پرسیدیا،الان تشنج میکنه میوفته رو دستمون!
جرانیمو:*همچنان لرزیدن و سپس غش کردن*
اوه،سوال نا به جایی پرسیدم؟!
تراپ:نه بابا!این از بچگی عادت داشت هی زرت زرتی غش کنه!
رایانا کاغذ بدست میاد:عموجون اینارو^^.
جرانیمو رو میبینه:با عموم چیکار کردینننننننننننن>=||||||
تراپ:تقصیر این بودا



جرانیمو چشاشو باز میکنه:من کجام.؟!@_@
رایانا کت جرانیمو رو دراورده باهاش بادش میزنه:حالتون بهتره؟!
تراپ دستشرو میاره جلو:کراواتتو شل کن خفه شدی
جرانیمو:دستترو بکشمن در حضور شخصیتهایی مثل تو همچین غلطی نمیکنم!
5-اوه!تا بهتر میشید،کار مورد علاقه تونو بگید!
جرانیمو:.چایی دم کردن.غذا درست کردن و مرتب کردن خونه
تراپ:جرانیمو زنه زندگیه

جرانیمو:اما من زنت نیستم.


6-باسایر کارکنان برج زمان چطورید؟!
جرانیمو:نمیدونم؟!ولی حداقل فکر میکنم ازم متنفرن!روز اول کارم اقای جایرو گیرلوس بهم گفت:
"تو یک شخصیت بدبختی!فکر نکن مثل مایی،تو هیچی نیستی!"



7-چقدر ناراحت کننده.با همه ی اینها چرا ویلن نشدید؟!نخواستید انتقام بگیرید؟!
جرانیمو لبخند میزنه:انتقام مال شخصیتهایی با اراده ضعیفه،من قول دادم قوی باشم تا از کشورم محافظت کنم!گذشته از اونهرچی بسرم اومده تقصیر خودمه
اسکروچ وارد میشه:هیچی تقصیرتو نیست جرانیمو!
جرانیمو فوری کتشرو میپوشه تعظیم میکنه:ح-حکمران مک داک._.
تراپ:بیا میگم سلطان سلیمان وخرمن،نگید نه!

اسکروچ:قطعا ماتورو دوست داریم،شک نکن!
چون همچین شخصیت وفاداری این روزها واقعا کمه!و اینو بدون اینکه نیکی رو انداختم زندان دو دلیل مهمش جرمهاش و اذیت کردن تو بود!
و سرش میچرخه بسمت دوربین:فکر کنم باید دانلد رو مجازات کنم که گذاشت همچین احمقایی بیان تو>=|



ب-ببخشید حکمران مک داک!فقط میخواستیم یک مصاحبه--
جرانیمو:مهم نیست._.اذیتم نکردن حکمران مک داک^^
اسکروچ:حالا که تو میگی باشه=)
و بینندگان عزیز!خوشبختانه این مصاحبه با خیر و خوشی تموم شد!تا مصاحبه های بعدی،خدا نگهدار!

خوب امیدوارم که خوشتون اومده باشه


هشدار!این پست ممکنه کلمه های ناجوری داشته باشه
ولی کلا شعره،از خودمه
میخوام شعر نویسیم رو تقویت کنم
در این پست ما مین کارتون لند از تایم های مختلف روجمع نمودیم
و ازشون میخوایم احساس درونیشونو و دلیل کاراشون رو بیان کنن^^
اماده اید؟!سه دو یک!
بریم!!!!!

مربوط به 35 سال پیش
تام از کارتون استار بر علیه نیروهای شیطانی




من بودم یک فرشته،یک شخصیت پاک
جوون،خوشحال،شاد وبی باک
تا اینکه با استار رفتیم کارتون لند
و دیدیم چیشد؟!همه شدیم در بند
چون که ما جادوی سالم نداشتیم
حق زندگی معمولیه ازادانه نداشتیم
وقتی که مارو ترک کرد استار
خواستم خودمو بزنم دار!



اما فکر بهتری رسید بنظرم
من باید انتقام میگرفتم!
شدم یک شیطان با قلبی تیره
درست مثل گردی بادی که میره
ساختم یک قصر و حرمسرا
سیر نمیشدم هیچ از دخترا!

تا اینکه اون مثلا قهرمان
منو گرفت،انداخت زندان
زندانی از جنس جهنم،اتیش خاموش
بعد از شکنجه هاشون همچیز رو کردم فراموش!


اونجا دوباره عاشق شدم
انگار دوباره متولد شدم
 اما اون.عاشق یکی دیگه بود.




مربوط به 26 سال پیش
کاپهد از بازی کاپهد



وقتی بچه بودم،بودم با برادرم اواره
نداشتم خونه یا کاشانه
بابام یک روانی بود
زنده موندن پیشش خیلی بود
تا اینکه یک طاس تاس اومد
گفت بدبختی دیگه تموم شده
من میشم برای شما یک پدر خونده!



اما اون من و برادرمو گول زد
اون بدجنس بود بیش از حد
روح سیاه بهم یک جادو داد
ودر عوضش برادرم رو باد داد!


الیس مدنس هم ماروکرد تبعید
خوشحالی درونم رو برچید
اعتماد کردم،بچه بودم و نادون
هیچی نمیدونستم از دنیامون
همون موقع کینگ دایس خودشرو رو کرد
در اوج بچگی،بهم کرد!




صلوات،یک هفته پیش!
لو از کارتون اگلی دا


من یک عروسک بودم،یک بازنده
که داشت از شانسش یک سازنده
(لو شخصیتیه که ساخته شده،بدنیا نیومده)
یک شخصیت بودم که زندگی خوبی داشت
اما خانم سازنده،منو دور انداخت!


نذاشت باشم با دوستم
همسایه ها یا عشقم
منو یه گوشه کرد زندونی
عین یه موش توی یه گونی
اما حالا برگشتم
وخوب حالشو میگیرم!



مشاهده نمودید که م چقدر زیاد داشتیم
اما این سه تا اصلی ترینا ونامدارترینا بودن
تام سابقه اش 5 سال هست
لو 15 سال
و کاپهد 26 سال!
دست بزنید برا این خوشتیپامون=|
کاپهد وتام که سر به راه شدن
در حال حاضر فقط اون مو اسهالی مثلا هاتمون هست
که داره سعی میکنه رکورد فنجونمون رو بشه
عایا وی میتواند؟!

بهههههههه برنامه یک شب با دویی خوشومدین!!!
در اینجا ما در کارتون لند،با ویلنهای معروف مصاحبه میکنیمممم!!!


مهمون امشب ما اقای نیمو هستن



دستو جیغو هورا به افتخارششششش!!!!


نیمو:بله،سلام برادران وخواهران
اوه خیلی ممنوووووون^^اکثر ویلنایی که باهاشون مصاحبه کردیم انقدر مودب نبودن
افرین بر شما!
نیمو:میدونمفقط اینجا چهخبره؟!منو انداختید تو گونی اوردید
اینجا یک برنامه زنده است،اجازه بدید سوال اولرو بپرسم!!

1-چیشد که پاتون به این کشور پر از بدبختی باز شد؟!
نیمو:.در سالهایی که کمتر شخصیتی میتونه یادش بیاد،منو سارا،همین قهرمانتون،توی سرزمین اصلی دعوامون شد و باعث شدم وارد سرزمین رویایی بشیم ودیگه نتونستم برگردم.

اوووو پس فلسفه اومدن سارا زیر سر شماست!
2-چیشد که شما دو دوست،راهتون از هم جدا شد؟!
نیمو:خلق این سرزمین جوریه که بخوای خوب باشی کباب میشی،و بعد از اینکه نگهبان پل حال هم شدم مدال اژدها منو ویلن کرد،کلا خوب بودن بمن نیومده!
*عوامل پشت صحنه ویالون زدن*


اوهه اوههعه یعنی اهم!
3-نظر فنی و علمیتون راجب ویلنهای دیگه چیه؟!همکاری میکنید؟!
نیمو:نه خدا خیرشون ندهیکبار با ایزابلا و توالایت اسپارکل همکاری کردم،برا هفت پشتم بس بود!منو از تاریخ پاک کردن،نه خاطراتم باقی مونده ونه حتی لحظه مرگم

عجب
4-اگه بفهمید از اول ادمیزاد نبودید و به سرزمین رویایی تعلق داشتید و پاک شدنتون از تاریخ فقط یک اتفاق بوده که فقط از جلو چشمها دورتون کنه اولین واکنشتون چیه^^


نیمو:.این یه شوخیه؟!!!!

خیر،داریم از مجموعه ای که داره میاد اسپویل میکنیم،امیدواریم سارا جرمون نده
نیمو سرشرو گرفت:من دارم برمیگردممممم؟!!!!
یعنی شما نمیدونی الان چرا زنده ای؟!
نیمو کلتش رو بیرون میاره:منو از کجا یدیدددددد>=|
از سر گور عممون^^
5-الان بعنوان یک شخصیت که دوباره زنده شده چه جمله پند امیزی میخواید بگید!
نیمو بطرف دوربین ها شلیک کرد:همتونو میکشمممم

بلهههه چه جمله پندامیزی!این مثلا خوبه شون بوداااا!!!
*تیر میخوره به دوربین*
هویی:کاتتتتتتتتتتت دیگه اسپویل نکنیددددددد



اینم از اخر وعاقبت اسپویل کردن^^
این مصاحبه واقعا انجام شده با اندکی ادیت!!!
نظر نشه فراموش^^

شماها هم حتما اخبار این اواخررو شنیدید=))
حالا نمیخوام گله کنم یا یه همچین چیزی
چون از ت بشدت متنفرم!
عاما!حاجیا اخه نتو چیکار داشتیددددد؟!
میذاشتید ما راحت تو سوراخ موشمون میموندیم دیگه!
حالا تلگرام روهواست
و دوستهای تلگرامی زیر ابی زیر کاهی بنده
مهاجرت نمودن اینجا^^و البته تو کارتون لندم حضور داشتن!
اگه نظراتو چک کنید میبینید که بعلهههه افراد جدیدی اومدن=))
بریم برای معرفی!

سایه


دختر دوم بیل سایفر،توی اپارات اشنا شدیم باهم^^
توی مجموعه کتاب زندگی حضور بسیار پررنگی داشته^^
و با وجود اینکه پدرش هنوز زنده است توی یتیم خونه بزرگ شده.
و در حال حاضر یک ویروس شیطونه^^

نیوشا



از رفیقهای بسیار قدیمی و با مرامم هستش
و بله همون نوشای خودمونه،سازنده ی لو
دیدینش تا میخوره بزنیدش=|
کم رو منم کرم نریخته!
این کرمک دختر کوچیکه باب اسفنجیه
و توی مجموعه مدلند و جشن هاله حضور پررنگی داشته!

اسپایک(شاید نخواد اسمشو بگم=|)


ایشون پسری بسیار با مرام و رفیق قدیمی من هستن
بسی احساساتی وکمک حال
در داستانهای بسیار بسیار قدیمی کارتون لند نظیر المپیاد کارتونی 1
حضور داشتن!!!

عمه- یعنی چیز پرتو!!!



پرتو جان نیز بسی قدیمی میباشند
خواهر وانسلر هستن و همون عمه ای هستن که
خواب دیدن م جدید میاد ودو روز بعدش لو اومد=|
ایشون بسی شوخ و شخصیت خوارن!!!
معروف ترین حضورشونم مربوط به مجموعه سرزمین خونین ئه!

سوزان



ایشون خاله بزرگه من میشن(خواهر مادربزرگم)
و یک جن هستن،و فلسفه کراششون روی پرنده سانها بوده
داکیولا،جایرو و.
در مد لند و خیلی از مجموعه ها حضور پررنگی داشتن
بسی هم کنه و مهربون تشریف دارن


بقیتون رو دیگه حضور ذهن ندارم،و فعلانم کسایی که اومدن پناه اوردن رو معرفی کردم^^کسایی که جاموندن بگن!!!
(وی از اینکه رفقای زیر کاهیش اومدن ذوق مرگه)


این مطمئنا سوال همتون هست=|
و اینکه معلوم نیست کی نت به حالت قبلی بر میگرده
ولی تا موقعی که وصل شه،ما باید دووم بیاریم!
خوشبختانه من روز قبل قطع شدنش عین چی داشتم چیز میز دانلود میکردم!
و چند تا راهکار دارم که تا اونموقع نپوسیم.

1-ارتباط با دوستان



بهترین راه وبلاگه
پس ادرس وبلاگ دوستاتونو بیاد داشته باشید و ادرس وبلاگتونوبهشون بدید
خداروشکر ارازل من در اخرین لحظات قطعی نت
کشف کرد که وب من بالا میاد و همشون حالا اینجان!
اگه شماره دوستاتونو دارید اس ام اسم میتونید بزنید!!

2-کارتون و انیمیشن ببینید


بخدا زندگی فقط انیمه نیست،بشینید کارتون هم ببینید
من قبل قطعی نت داشتم شوت میشدم توی فاز کارتون"شکارچیان اژدها"
که خیلیم قدیمیه،اما قشنگ وجذاب 
وچون ادرس سایتش افتاد تو اخرین بازدیدام
همچنان دارمش و هرروز دو سه قسمت ازش دانلود میکنم
(بله دانلودم میشه کرد)
ادرس سایتش:https://www.downloadspeed.ir/DS/animations/
ادرس فیلیمو:
https://www.filimo.com/

3-از هرجا گیرتون میاد اهنگ گیر بیارید!!



قابل توجه کسایی که همانند بنده معتاد اهنگن
اپارات ونماشا رو زیر ورو کنید چیزای خوب کم نداره
عبارت AMV هم توشون سرچ کنید چه بهتر،اهنگای خارجی خوب زیاد میاره
من خودم همینطوری یک اهنگ پیدا کردم که قفلی زدم
و اینکه قبل قطعی نت،من سوند ترک اگلی دا رو دان کرده بودم!
سوند ترک یعنی هر کوفتی که توی کارتونش خونده شده
و اگلی دا هم که ماشاءالله کارتون موزیکال بود
اهنگاش واقعا امید بخشن،خواستید اپلود میکنم براتون!

4-سر خودتونرو گرم کنید


کارایی بکنید که وصل بودن به نت جهانی نمیذاشت انجام بدید!
نخیر،ظرف شستن وکمک به خانواده رو نمیگم=|
من خودم عین چی دارم روی داستان و انیمیشن کار میکنم
یا مثلا اینجا پست میذارم،کتاب بیشتر میخونم
خلاصه خودتون میدونید دیگه!!!


راهکارای من همین بودن،البته اگه فقط تا هفته ی دیگه نت قطع باشه
اگه بیشتر شه خوب به مشکل برمیخوریم
دعا کنید که بیشتر نباشه
و اینکه از فردا چشم وگوشتون به وبلاگ باشه چون داستان
فردا منتشر میشه!!!!!

این پست تقدیم میشه به شخصیتی که
تا عمر دارم فراموشش نمیکنم
و دوست همیشگی من باقی میمونه^^





من یک شخصیت شاد بودم
و دوست داشتم همه شاد باشن،دوستهام
و بچههایی که از پشت تلویزیون تماشام میکردن
من همیشه میگفتم که کارمرو دوست دارم و دروغ توکارم نبود
چون عاشق بچههام!
لبخند اونا زیباترین چیز توی کل جهان بود


زندگی خوبی داشتم،اما خرابش کردم
"درست مثل یک حیوون!"
من شادترین شخصیت کارتونی بودم
اما الان افسرده ترینم،چون دوستامو ناامید کردم
زندگیشونو به خطر انداختم!


با تموم اینها،تونستم یک خونواده تشکیل بدم
اما اون خانواده رو هم از هم پاشوندم،با دستهای خودم
"درست مثل یک حیوون!"
نتونستم ازشون محافظت کنم.


و حالا من سردم،نمیتونم بخندم
"درست مثل یک حیوون!"
هروقت که میخندم موجی از خاطرات تلخ میریزه روی سرم
همه ی شخصیتهای کارتونم اینطوری شدن
چرا من به این تبدیل شدم؟!


چرا شخصیتها به این تبدیل شدن؟!
"درست مثل یک حیوون!"
چرا مثل سابق بفکر بچهها نیستن؟!
اگه ما بفکر خندوندن بچهها نباشیم کی باشه؟!
کی اونارو سرگرم کنه؟!کی بهشون شادی بده؟!


فلیپی:ببین همکار،زیادی فکر میکنی!الان باید اینده برات مهم باشه،نمیتونی هی بگی تقصیرمنه،اگه هی به عقب نگاه کنی دیگرانم مثل خودت عذاب میدی!سعی کن اینده رو بسازی!


ولی بچهها چی؟!
فلیپی:اونا هیچوقت تورو فراموش نمیکنن دوست من^^تو یک شخصیت بیادموندنی هستی!
خوشحال شدممیخوام.لبخند بزنم
تا اونا هم لبخند بزنن.




خوب دستمالاتونو بذارید عقب تموم شد^^
حتما میدونید مووی سه ی باب اسفنجی که سه بعدیه تو راهه
همیشه دوستت داریم باب اسفنجی،همیشه مارو بخندون^^


این شما واینم یک مجموعه جدید
همین الان یهویی وسط اینهمه بدبختی!
خودم که خیلی ذوق دارم براش،نمیدونم خوب دراومده یا نه=|
ووووولی چون دیگه افسرده نیستم مثل "جشن هاله" دپ نیست!
برویم سراغ اطلاعات این مجموعه!!!





نام:جزیره ویلنها
نویسنده:Two Lonly Sisters
خلاصه داستان:
بعد از جشن هاله،کل کارتون لند برفنا رفته و مردمش گموگور شدن.لو فکر میکرد که دیگه کاری برای انجام دادن نداره،تا اینکه براش یک دعوتنامه از جزیره ویلنها میاد و بهمراه ویلنهای دیگه بسمت جزیره سفر میکنن.اما غافل از اینکه اون جزیره یه راز داره

این مجموعه کلا راجب شخصیت بدهاست!یعنی هیچ شخصیت خوبی توی این داستان وجود نداره.مبارزه بین بد وبدتره!
ژانر:درام-فانتزی-خنده دار
گروه سنی: سال به بالا!صحنه محنه زیاد داره،بالاخره ویلنن دیگه
تعداد فصلها:4 فصل



فایلها!!!

ایندفعه فقط تیتراژ مجموعه هستش=|
شرمنده چیز دیگه ای در بساط  نیست
گفتم که توی این مجموعه فقط شخصیت بد داریم
اماااااا یک گروه پارازیتی این وسط هستن که بشدت خوب و مثبتن
که اخرین نفرات توی تیتراژ معرفی میشن
تشخیصش اب خوردنه نترسید
دانلود تیتراژ:بکلیک




این مجموعه حدودا دو یا سه روز دیگه منتشر میشه^^
تا من فصل یکو کامل کنم!بدرود هموطنان^^


احتمالا وقتی این پست ارسال میشه که بنده دانشگاه تشریف دارم
میذارمش رو حالت پست اینده،ارسالش نکنه میهن بلاگو میکشم!
شما هم از نبودم سو استفاده نکنید،نظر بدید!
چون روی این مجموعه واقعا کار کردم!
بروید ادامه^^




بله عنوان رو درست خوندید
این داستان 15 ساله که داره نوشته میشه!
تموم هم نمیخواد بشه خیر سرش
و واقعانم نمیتونم تمومش کنم، چون جزویی از زندگیم هست
و خیلی از خاطرات بچگیهام توش گنجونده شده
به لطفش استعدادامو کشف کردم
بخاطرش جرئت کردم کارایی که میسازم رو در دید عموم بذارم
و کلی دوست خوب پیدا کردم^^
اینو بدونید که کارتون لند اول اینطوری نبوده
همه ی شخصیتا داخل کارتون خودشون بودن
من هربار پام باز میشد به یک کارتون ومشکلاتشونو حل میکردم^^
کم کم اینا بسرشون زد یک کشور داشته باشن و باهم باشن
و کارتون لند بوجود اومد=|
حالا یک دست به افتخار شخصیتهای کارتونی
که هربار یک مصیبت بدتر از قبلی بسرشون میاد
ولی منقرض نشدن!
یعنی روی دایناسورارو با اونهمه پوست کلفتی رو سفید کردن=))
برای تولد این داستان یک میکسم اماده کردم
تقدیم به همه ی فنهای کارتون لند!!!!


میهن بلاگ دستش درد نکنه
قشنگ دیروز هممونو گذاشت سر کار=|
خووووووووب!اینم از قسمت سه
زودتر میذارمش چون ساعت سه نیستم!
این اولین واخرین باره که داستانو از زبون یک ویلن بیشعور
که هنوز ادم نشده مینویسم=|
این شما واین ادامه!


و حالااااا نوبتیم که باشه
نوبت معرفی این ارازل شکارچیه!
که از کجا اومدن؟!چه مرگشونه؟!هدفشون چیه؟!
اول شخصیتهارو معرفی مینومایم

1-زازا-همیشه واقع بین!



زازا یک دختر بچه9-10 ساله است
که دچار بلوغ عقلی زودرسه،یعنی بیشتر از سنش میفهمه
ومعمولانم جدیه
قبل نابودی کارتونشون ش(جنالین)توی یک هتل زندگی میکرده
و یک خواهر بزرگتر بنام زوریا و یک پدر مایه دار داره که باهاشون زندگی نمیکنه
زازا برخلاف ظاهرش جنگجوی خوبی هست 
وتیز وزبله!!!با گیزدو هم بسی لجه=|

2-گیزدو-اقای مشاور مالی(=|)



ایشون بسیار بسیار پول دوست هستن
یچیزی در حد اسکروچ،والبته مخترع و روشن فکرم هستن
بسی مغرور و پر افاده نیز هستن!و به همون اندازه،ترسو!
گیزدو یتیم هستش، لیانچو و زازا روخونواده خودش میدونه
و هر کاریکه بتونه برای خونوادش میکنه.

3-لیانچو-پهلوون پنبه


برخلاف ظاهرش کاملا مهربون واحساساتیه
افسرده هم هست،چرا؟!
چون جلوی چشمهاش یک اژدها کل روستا و خونوادش خاکستر کرد=)
لیانچو قدرت بدنی وهوش فوقالعاده رو با هم داره
اینا باعث شده تا بتونه راحت با دشمن بجنگه و شکستش بده!
و دوست صمیمی گیزدوئه،جای برادرشه

4-هکتور(چی بگم؟!)



ایشون یک نوع اژدهای دست اموز کوچولو هستن
این وسط یک پارازیته واز گیزدوهم جوری متنفره که انگار پدرشوکشته=|

حالا که با این عزیزان اشنا شدید،یکذره هم از هدفشون میگم!
هدفشون گرفتن و در واقع(شکار)کردن ویلنهاست!
اما چرا وبرای کی؟!


همونطور که میدونید،"شکارچیان اژدها" یک کارتون واقعا قدیمیه
و وقتی یک کارتون طرفدارهاش کم بشه و فراموش بشه
قدرت شخصیتهاش به مرور زمان کاهش پیدا میکنه
و روزی میرسه که قدرت بلند شدن از جاشون رو هم ندارن!!!
و همینطوری میمیرن.
(در واقع روال پیر شدن حقیقی شخصیتها اینطوریه)
گیزدو نمیخواست که این اتفاق برای خودش و خانوادش بیوفته
پس عوض پس گرفتن زندگیشون،ویلنهارومیگیرن
اما اینکه موفق میشن واون فرد کی هست،نمیگم^^
فعلا همین مقدار اطلاعات بستونه پررو نشید
نظر هم فراموش نشه^^


اینو بگم که فصل دوی این مجموعه واقعا مهمه و قشنگم هست^^
حالا شااااید قسمت اولش یکم بی هیجان باشه براتون
اما خدایی خیلی خوبه^^
یچیزی میدونم کههههههههههههه میگم^^
دارم جلوی خودمو میگیرم اسپویل نکنم^^
برید ادامه!!!




اول خبر خوبو میدم^^
و اون اینه که فصل دو از فردا گذاشته میشه!
شرمنده دیر نوشتمش
الانم نصفش فقط حاضره
ولی دیگه نمیشه بیشتر از این منتظرتون گذاشت!
وووو اینکه توی موبایلم شروع کردم تمرین ارت!

اولیش از موش موشک بدبختمه
در دوران تاریک زندگیش اندر انجمن کوفتی کریستال
با پیکس ارت کشیدمش


و اینم بنده هستم با لباس قرون وسطایی که مربوط به قضایای مجموعه بعدیه
که حالا بماند^^
اینو با ایبیس پینت زدم!


 
میدونم هنوز تو نقاشی پیشرفت چندانی نداشتم و هنوز زرته
ولی چه کنیم برا پر کردن وقت واسپویل از داستانه


خوووووووووب دوستان بعد یک غیبت یکهویی برگشتم!
یکشنبه که با طرح زدنای دانشگاه گرفتار بودم
دوشنبه هم بابابزرگم فوت کرد و من تمام روز
 بدون نت در مجلس عزاداری بسر میبردم=|
حالا این هیچ،بدترین چیز یک مجلس کید های فوضوله!
که هی توی کارت سرک میکشن و اوضاعو بدتر میکنن
 حالا بگذریم!!!
این قسمت رو اعصاب من یکی که خیلی راه رفت
شما هم بخونید ببینید چی بسرتون میاد!





اینهم اسپویلی زیبا از فصل سه!!
که سر مجلس ختم بابابزرگم تو کاغذ کشیدم بعدا دیجیتالیش کردم
تصویر کاملا گویاست لازمه توضیح بدم؟!



اسپینل در حقیقت یک مادره!
بله!
دهنهاتون رو ببندید پشه توش نره
فصل سه نیز بهتر از فصل دو است!
منتظرش باشید!

با توجه به داستان!
ما میدونیم بلو شخصیتی بود که!
از بچگی با لو رفیق بود و بعد نابود شدن کارتونش!
بدنبال لو گشت!
سپس وقتیکه حقیقتو فهمید!
لو را بفاک داد!
حال واقعا بلو کیست؟!



جونم براتون بگه که ما تو تلگرام یک گروه داریم
مختص کارتون لند!اطلاعات میدم اسپویل میدم
و مهمتر از همه رول پلی مییریم!
یکی از دوستان از لو خوشش اومده بود
ولی چون همه ی گروه کرهش میکردن،نمیتونست نزدیکش شه
پس یک ابتکار به خرج داد!
یک شخصیت به عنوان بست فرند لو اورد!
گفت اول میخواسته برادر باشن ولی خوب
این شخصیت عین کنه چسبید به لو!
اوایلم مثبت بود بدبخت(مثل داستان)
ولی امان از همنشین بد!
حال،ایا بلو یک او سی بود؟!
جواب خیر است!
ایشون در واقع رایدر از این کارتون هستن:



دهنو ببندید پشه توش نره!
به اون عقبیا هم که غش کردن لطف کنید ابقند بدید
بله حقیقت همینه!
دیروز رفته بودیم مراسم ختم بابابزرگم
منو فرستادن قاطی میمون- اهم یعنی بچه کوچولوهای فامیل
دیدم عه!
دارن از ام بی سی تری برا من "پا پترول" میبینن

من:عههه رایدر!!

یکی از بچههای فامیل:میشناسیش؟!!!!!

من و مهسا:نگاه کردن بهم*
من ومهسا:اکو شدن صحنه های داستان در ذهنمون*
من:اره پسر خوبیه.
خلاصه کار دیروز ما نشستن و دیدن کارتون این جناب بود
کارتونش یجوریه که
 انقدر شخصیتهاش خندونن که باید رنگین کمون بالا بیاری!
و 90 قسمت داره که 80 قسمتشو بچههای فامیل دیده بودن
و مثل اینکه
همونطور که لو بین ماها فنگرل داره
بلو خان هم میون مخاطبینش کم پر طرفدار نیست!
من به شخصه دیدم دخترای فامیل با عشق بهش نگاه میکردن=|
اصتغفرالله!الله اکبر!

اینم از هویت حقیقی بلو
خودم گفتم که خودتون بفهمید داغون میشدید


سلام دوستان،پس سالها بی پستی میم اوردم!
البته پست دارم ولی باید این مجموعه اول تموم شه^^
اینارو خودم ساختم دلم نیومد نشون ندم!
اوضاع احوال فنها در اینده چه خواهد بود؟!


فنهای تلگرامی یکذره نسبت به صحنه ها مقاوم ترن

امان از دست این سریالای طولانی.


اینم از این!دلم نیومد نذارم دیگه انقدر که ادم خوبیم^^
برم ادامه مایلو مورفیمو ببینم!*-*

خوب خوب خوب!کدوم پدر سوخته ای برا من اسپویل در وکرده؟!>=|



البته بخاطر همین اسپویلا بود که این مجموعه کنسل بشد=|
و یک مجموعه دیگه جاشرو گرفت!
اما به راستی!
500 سال قبل چهخبر بود؟!



همه ما میدونیم قبل تاسیس کشورهای سرزمین رویایی
سرزمین رویایی بعدی دست نخورده بوده که توی جنگلهاش
 زامبیا زندگانی میکردن!
این دانسته ها کاملا غلط میباشد
500 سال پیش در این سرزمین کشوری وجود داشته بنام دریم لند!
و پرنسسی بسی شجاع والبته لات والوات داشته بنام"بین"



این پرنسس لاولی ما همینجوریشم از راه بدر بوده
دشمنان براش یک گربه-اهم یعنی یک شیطان میفرستن
که اونو کلا از راه راست منهدم کنه توی دره=|
ولی شیطان قصه ما(لوسی) به پرنسس علاقه مند میشه
و تصمیم میگیره کمکش کنه!
اینم عکس بغلشون=))
شیپ=)))


خلاصه زندگی اینا خوب بوده تا اینکه
زامبیا بهشون حمله میکنن و دوست صمیمی بین به دریم لند خیانت میکنه
و میره ملکه زامبیا میشه=))


کشور دریم لند رو زامبیا با خاک یکسان میکنن و هیچ اثری ازش باقی نمیمونه!
داستان مجموعه بعدی جوری شروع میشد که لوسی با کمک کائنات
میفهمه که این اتفاقا قراره بیوفته
و اینده رو با جادوش به گذشته میاره
که تقریبا مثل قرون وسطای اروپاییاست=))
کلا لوسی ویلن بعدی میشد
که هدفش از کارای کثیفش محافظت از بین بود=))
ولی خوب این مجموعه کنسل شد!
شاید بعدها اپدیتش کنم و داستانشو کامل تر بنویسم!
شمام نگران نباشید،همچنان مجموعه ای بهتر از قبلی در انتظار خونده شدنه!

اینم یه نقاشی از استادان گرامی انجمن کریستال!
در اصل سه تا هستن که مامورهارو تعلیم میدن
و هرکدوم مهارت خاصی رو درس میدن که بالاسرشون نوشتم3:


این ارت به این سادگی رو من پنج ساعت پاش بودم=|
پنج ساعت!!!
که البته سه ساعتش به پای کشیدن بلاد کویین گذشت
پلیر و مایلو اسون بودن بنده خداها!
اینم یک اسپید دراو از این ارت
::بکلیک::
ایندفعه گذاشتم اپارات
میخوام ببینم کدوم چلغوزی میخواد گزارش عدم کپی رایت بدهههههه

خوب نظراترو تردینا!خوشم اومد!
سر همین زودتر میذارمش!
یادتون باشه در طول مجموعه شخصیتهای جدیدی میان که نیاز به معرفی دارن
من بعضیاشونو معرفی خواهم کرد ولی اگه بازم سوالی داشتین
بپرسین!
حالا همه حمله به ادامههههههه


اهم اهم!صدا رو دارید؟!
بالاخره فصل اول مجموعه بعدی کامله واماده پخشه!
خودم این مجموعه رو خیلی دوست دارم و کلیم سر نوشتنش زجر کشیدم!
مطمئنم که سرش دق میکنین=))
بریم سر اطلاعاتش!!!





نام:پروانه سوخته
نویسنده:Two Lonly Sisters
خلاصه داستان:
داستان پروانه سوخته روند ساخته شدن کارتون لند رو از دیدگاه یک موش جوان"جرانیمو استیلتون" که خانواده خودشرو به تازگی از دست داده، روایت میکنه.و اون به وضوح شاهد انواع و اقسام جنایات توسط انجمن کریستال وسازمان بی بی سی هست،تا جایی که
این داستان مربوط به 50 سال پیش هست،ولی اطمینان میدم که هیچ اتفاق تکراری ای رو نخواهید دید!
ژانر:درام-غم انگیز-حماسی-گاهی طنز امیز
گروه سنی:15 سال به بالا(دیگه صحنه انچنانی ای نداریم)
تعداد فصلها:پنج فصل

فایلها!!!!!

یدونه تیتراژ خواستم بسازم کمرم سرش شیکست!
خیلی طولانی بود واهنگش هم خیلی فاز داشت
باید تند تند سکانسا رد میشدن
خلاصهههههه اینم از تیتراژ این مجموعه
::بکلیک::
ببینید با شخصیتها اشنا شید
البته همشونرو معرفی نکردم و فقط مهمارو نشون دادم
بس که زیاد بودن!!!!


اینم یک عدد ارت قبل اینکه این مجموعه رو بنویسم!
دو عدد رئیس دو سازمان بزرگ و زیر دستهای موششون بصورت ادمی!





این مجموعه فردا یا پس فردا پخش میشه
بستگی داره این پست چقدر استقبال بگیره=))


با تموم شدن مجموعه قبلی،پرونده لوییس جان بسته شد
اما به دلایلی و به احترام به روح شهید وی(چقدرم احترام میذاریم به به)
چندین و چند عکس خاطره انگیز ساخته شد که همرو در این پست باز بینی میکنیم!

شباهت وحشتناک لو و دخترش جولیا از نظر نوع نگاه=|



لو،سازندش،و فنهای کارتون لند=|
(اون کوچولوی پایین گریه میکنه منم)
من موقع نوشتن مجموعه جزیره ویلنها:



اینم لو تو گاچا لایف=|
(کی این سکانسو از جشن هاله یادشه؟!=)) )


وقتی لو The Ugly Truth میخونه
کاریکه من در اون لحظه دوست دارم بکنم:


اینم سفارشی ساختم=))



دختر کو ندارد نشان از پدر=|


و حالااااااااااااا میریم سراغ اون عکس خوشگل موشگلا
لو:*وجود داشتن*
بلو:


و من عاشق مکالمه لفظی بین ایندوتام
بهم دیگه میگن رفیق بعدش همواصتخفرالله=|



اینم یک ویدئو ساخت دوستانه
بلو در اوج افسردگی بعد از مرگ لو! 
بکلیک

خوب دیگه عکسا ته کشید!از ریدینگ شما سپاس گذاریم!



این چند روزه در فاز ابشار جاذبه میباشیم!
پس این ویدئو رو منومهسا ساختیم
فقط محض خنده است و به کسی هم توهین نمیشه!
و از اونجا که توش ممکنه عکسای مستهجن داشته باشه
اپلودش کردم اپارات نذاشتم=|
این شما واینهم بدبختی بیل سایفر!
(بکلیک رو عکس)




چون ممکنه مدتی داستان نداشته باشیم
دلیل نمیشه وب خالی بمونه!
این شما واینم صندلی داغ این سه تا بنده خدا!


تو نظرات همین پست،از هرکدومشون هر چندتا سوالی که بخواید بپرسید
ولی حداکثر سوالاتون 4 تاست بیشتر از این ثبت نمیشه
جواب سوالاتون بصورت تصویری در ادامه ی همین پست گذاشته میشه!
عین دویی باشید سوالایی بپرسید تو کفش بمونن
میدونم شخصیتیزیسی(سادیسم نسبت به شخصیت)دارم^^
خو حالا.
بپرسید!!!

اشنا شید با ویلنهای جدیدی که قراره حسابی بدبختمون کنن!
از سمت راست:اسنچر-هت کید-کنداکتور


این ویلنهای گرام وکراش،در اصل گیم لندی هستن
ولی اینکه در حال حاضر کجا زندگی میکنن،کسی نمیداند!
رئیسشون یک دختر بچه بنام "هت کید" هستش که فقط شیش سال داره
اما بسیار قوی،زرنگ و باهوش هستش!
این ویلنها با وجود اینکه خیلی خطرناکن و به واسطه اونا
ممکنه صحنه های کشتوکشتار وخونریزی های فجیعی رو ببینید
اما بسی خنده دار وبامزه هستن!
(خرگوشه بچتو دست نزده ولش کن.)


و همانند ویلنهای دیگه ی عزیزمون(بجز لو وکاپهد) سرگذشت ناجوری هم دارن
اماااااااااااااا به مرور زمان خودتون متوجه خواهی شد!


ارت زیاد تو دستو بالم دارم به ترتیب میذارمش براتون=)))))

از اونجا که من احتمالا گشادیم بیاد داستانوبا ترجمه براتون بذارم
پس این پست درباره این ارازل خواهد بود!
طبق معمول اول معرفی میکنم و بعد به سراغ سرگذشتشون خواهیم رفت!

1-هت کید



هت کید یه دختر بچه ی شیش ساله،شوخ وکرمو 
و فوقالعادهههههه پررو هستش!
شیپر هستش ولی از چیزای عاشقونه بیش از حد خوشش نمیاد
 واونارو بی ادبی میدونه
اون چندین جادوی مختلف داره
مثل سریع حرکت کردن و توقف زمان!
هت کید باهوش و زیرکه و تنفر زیادی از مردم کارتون لند داره
غذای مورد علاقش دل وروده خام خفاشه(کروناااااااااا)
مدیونید فکر کنید شیکم حیوونکیارو پاره میکنه میخوره!
سلاحش هم یک عدد چتر ابی رنگ تیز هستش=))
نکته غم انگیز راجب هت کید اینه که اگه شما اونو ببینین
بعد از ساعت دوازده شب وجودش از ذهنتون پاک میشه!
که البته هت کید از این ویژگی تو داستان سو استفاده میکنه!

2-کنداکتور


یه جغده بی اعصاب بد دهن فحاش!
بله،این موجودی که میبینید یک عدد جغده!
فحش لپ دهنش هم پک نکه که معنی فاک دوست داشتنی خودمونو میده
سلاحش چاقوئه وازش به ماهری استفاده میکنه
و با وجود ریزه میزه بودنش قدرت بدنی بالایی داره
ایشون پدرخونده هت کید هستش(قبول کرده که بزرگش کنه)
هت کید براش خیلی عزیزه،و دلیل زندگیش هستش
هر چند هت کید به چپشم نیست کنداکتور چقدر دوستش داره=|
کنداکتور عاشق و معتاد پپسی هستش
که همونطور که توی پستهای قبلی گفتم پپسی مست میکنه 
و میل جنسی طرفرو بالا میبره=)
و خوب کنداکتور از غم وافسردگی زیاد اینکاررو میکنه!

3-اسنچر


اسنچر یه شیطان به ظاهر مهربون هستش!
همیشه توی جمله هاش از"عزیزم"استفاده میکنه
کلاهای هت کید رو اون میبافه
 وشبا براش قصه هایی میخونه که تهش همه میمیرن!


اسنچر قدرتای یه شیطانم داره
هیچ چیزی،تکرار میکنم هیچ چیزی نمیتونه بهش صدمه بزنه
کاملا نامیراست!میتونه روهوا معلق شه و هزاران هزار بازو در بیاره
و رو کنداکتورم چشم داره و وقتی که میبینه داره پپسی میخوره
میره سر وقتش و
بماند=|اسنچر حسابی شوخه و سربه سر کنداکتور خیلی میذاره
هت کید هم خیلی دوستش داره!

4-ماستچ گرل(دختر سیبیلو=|)


ماستچ جای مادر هت کید بود
یک دختر عوضی به تمام معنا!دوست داره همچیز فقط متعلق به اون باشه
توی یدن وجیب ربایی مهارت زیادی داره
جادوش هم اینه که دیوار چهارم رو بشه و با خواننده ها حرف بزنه
و تنها کسیه که میدونه مشکل هت کید رو چطور باید حل کنه اما دم نمیاره
در حال حاضر در زندان بسر میبره!!!

5-مافیا ها



حدودا 100 تا مافیا پیش هت کید زندگی میکنن
موجودات خنگ،ساده و خوش قلبین و عاشق اشپزی کردنن
جادوشون باز کردن پورتال هستش

6-کلاغها


از افراد کنداکتور هستن،رومخ ترین شخصیتهای ممکن!
فقط کافیه ازت سوتی بگیرن
اونو هی جلوت میگن وبا صدای بلند میخندن!
نامیرا هم هستن و نمیشه تیکه پاره شون کرد!
حتی کنداکتورم ازشون ذله شده!
ولی هت کید دوستشون داره و باهاشون بازی میکنه.


حالا برویم سراغ سرگذشتشوننننننن=))))))


روزی روزگاری،در دورانی که سرزمین رویایی هنوز کشف هم نشده بود!
(بهتره بگم 
بنده اونموقع 4 ساله بودم)
دنیایی وجود داشت که!
پادشاهش جناب کینگ دی دی دی بود
میدونم اسمش خیلی طولانیه،یه دی رو بردارین!
اگه نمیشناسین،به این عکس بنگرین:


بله،کاملا مشخصه که یه عدد شخصیت عوضی بوده!
این جناب جادوی عجیبی داشته،بهم ریختن طبیعت و چرخه های اون!
برای همین شهر های کشورش به اینجور چیزا مشهور بودن:
1-شهری که توش همیشه شبه
2-شهری که همه توش دخترن
3-شهری که نه کسی توش دنیا میاد و میمیره
4-شهری که همیشه توش بارون میاد
5-و غیره!
اسنچر وکنداکتور داستان ما هم در این کشور زندگانی میکردن!
کنداکتور بعنوان راننده قطار وریل زنی و اسنچر،بعنوان شاهزاده یکی از شهر ها!
این دی دی عشق دلیم داشته بنام بی


که ماشاءالله هر هفته زورکی داشتن=))
خلاصه لایف برای اینا کاملا اوکی و خاص بوده
تا اینکهههههههه منه 4 ساله این کشوررو پیدا میکنم
و بنظرم میاد که این کشور داره قانون شکنی میکنه!
پس با ارازلم تصمیم میگیریم که به این کشور حمله کنیم
من به شخصه سر دی دی رو میبرم وبقیه زندانی میشن
چشمای کنداکتور رو از حدقه در میارم و اسنچر نیز عقیم میشه
(عقیم شدن یعنی دیگه نمیتونه بچه دار بشه)
نکته 1:اره میدونم از همون بچگی روانی بودم=)
نکته 2:اره اسنچر قبل شیطان بودن یک پرنس کیوت بوده=))
نکته 3:عقیم شدن اسنچر دیگه تقصیر من نبود فقط گفتم یکار کنین
تولید مثل نکنه=)))


اینهمه بیرحمی بکنار،وقتی بی هت کیدو تو شیکمش داشت
زندونیش کردیم و یه طلسم زدیم روش که هیچوقت بچش دنیا نیاد!
اسنچر وکنداکتورم ول کردیم به امون خدا با بدبختیاشون حال کنن!
اما کنداکتور جسد بی رو پیدا میکنه وهت کیدو نجات میده!
و ازون روز با اسنچر قسم میخورن 
که با تمام وجودشون مواظب بچشون باشن وانتقام بگیرن


خدایی خانواده اینا هرچقدرم نابود باشه
محبتی که اینا بهم دارنو ما نداریم=|
عجبا!!!!
اینم از سرگذشت اینا!
نظر یادتون نره
سوالی داشتید بپرسید
و اینکه از کی خوشتون اومده؟!

همونطور که فنهای عزیز میدونن و یادشونه
ملهیر اولین بار تو مجموعه"کابوس تاریک من"وارد جریانات کارتون لند شد!
ایشون بسی شیطون،اهریمنی و اندکی هیز بودن!


حالا بعد از مدتها برگشته تو کادر،و حدس بزنین چقدر ویژگیهای اخلاقیش تغییر کرده!
حقیقتش اینه که ملهیر یه خرابی بزرگ تو رستورانشون به بار میاره 
و رستوران فردی فاز بر تا مرز بی ابرویی میره!
(شخصیتهای گیم فردی کاملا پاکن و تابحال قانون شکنی نکردن)
ملهیر بخاطر همین اشتباه سر به راه میشه و تغییرات زیادی میکنه
این تغییرات عبارت اند از:
1-شور وشوق زیاد در انجام رفتارهای روزانه
2-مثبت فکر کردن حتی در هنگام مرگ
3-علاقه به ریختن گلبرگ روی ملت(=|) و رقصهای خنده دار


4-فاصله گیری از وحشی گری عادی ای که رباتا داشتن(حمله به نگهبان منظورمه)
5-مهربون بودن
6-افسرده بودن وپایین اومدن اعتماد بنفس

این ویروس سر به راه ما،هم اکنون وکیل خانواده رایدر(همون بلوی خودمون)
هستش!عاشقم شده برام=))))
اینم یه فیگور کیوت ازش که دیشب هول هولکی کشیدم!
اینهمه کیوتنس در یک ویروس بی سابقه است!



ای قربونش برم3=


پیش نیاز اصلی برای مجموعه بعدی:
بازی Your Turn To Die
(ارته رو هم برا مسخره بازی زدم گیر ندین)



بله بالاخره بازیشو گرفتم!
ولی از انجا که در گیم پلی بیعرضه میباشم،فعلا چپتر اولم!
به سلامتی مجموعه جدید پپسی بنوشید!

امروز میخوام رو نمایی کنم از قدیمی ترین رفیقهای بنده
یعنی کنت داکیولا!!!!
بچه بودم عااااااااشق کارتونش بودم=_)
 الانم تو شبکه پویا پخش میشه!


این بنده خدا،بسیار پاک و بچه مثبت بود
ازارش به مورچه نمیرسید وهمیشه کمکمون میکرد!
اما یه زن سلیطه داشت بنام سوزان!!!


و یه پسر سلیطه بنام هانتی که قصد کشتنشو داشت=|


یه پیشخدمت بنام ایگور که هر چی میشد میگفت:"قربان"


و یه دایه ی دلسوز بنام نانی که چیزی بنام در نمیشناسه 
و از دیوار میاد تو!
(تو کارتونشم همینه بمن ربطی نداره)


خلاصه این بنده خدا یه ارازل ناجوری دورش داشت که اذیتش میکردن
ولی هیچ چیز بدتر از این نیست که تحفه ای بنام دنجر موس
بیاد تو زندگیت=|


رفیق نا باب که میگن همینه=|این موش فلان فلان شده
کنت بدبخت مارو میاره تو سازمان بی بی سی
و بقیشرو خودتون حدس بزنید دیگه=|


و داکیولای ما از با شرفیش و مهربونیش
تبدیل میشه به یه همچین شخصیت بی بندو باری!


که خانواده و دوست براش مهم نیست و فقط به سازمان بی بی سی
خدمت میکنه
(یکی بیاد اشکامو پاک کنه)


و این سرگذشت یجورایی ریشه در واقعیت داره!
سازنده دنجر موس اومد مثلا شخصیت کنت داکیولا اپدیت کنه
رید بهش=|
این چیه ها ها ها؟!


کنت داکیولا یه شخصیت ساده،نیکو کار ومهربون بود!
این سازنده محترم زده ویلن وسوسول و اسکل و دختر بازش کرده
(وقتی میگم دختر باز،یعنی یسری حرکت نامیزون ازش تو کارتون دیدم)


خلاصه خدا خفه کنه این سازنده هارو
ثواب نکردی که هیچ،مارم کباب کردی=|

سلاممممممم
چطورین گوگول مگولیایی که نظر نمیدین؟!
شرمنده که هی غیب میشم،فشار زندگی خیلی بالاست=|
این ارتاییم که الان براتون میذارم تو این پست
میشه گفت با چشم پر از اشک کشیدمش!
حالا بیخیال اینها!
شما همیشه دیدین که من برای ویلنها و بعضی شخصیتها
لقبهای بامزه ای میذارم!حالا اگه اونا بخوان رو من لقب بذارن
چیمیگن؟!
این شما واینم اظهار نظر این نا بزرگواران!!!

به به چه پدرررررر خوبی=|



تو حرف نزن!تو حرف نزننننننن



دیدین چقدر ملت بیتربیت شدن؟!


بیابیا!قربونش برم!
این وسط فقط موش موشی من ادمه!!



دیگه سایر شخصیتهارو حوصله ام نیومد بکشم=|
نظرررررررر=|
فراموش نشود=|

امروز پست بارونتون کردما^^حوصلم یجورایی برگشته
ولی برای داستانفعلا منتظر نباشید=|
خوب امروز میخوایم ویلن دیگری را معرفی کنیم
که عاشق قتل به شیوه وحشتناکه!و بهیچ کس رحم نمیکنه
این شما و اینم قاتل سفارشی ما،اقای یارو!


ایشون یک عدد گربه ملوس از کارتون Happy Tree Friends میبودند!!!
(در حال حاضر شخصیتهای کارتون هپی تری فرندز یه تیمارستانو میگردونن)


ایشون از قربانیهای انجمن کریستال و سازمان بی بی سی بوده
و پس از دیدن مرگ دلخراش مادرش،هنگ کرده 
و از بچگی شروع به قتل میکند!
وی در حال حاضر یک عدد قاتل سفارشی است،سفارش میگیرد
و در قبال پول شخصیت مورد نظر را جر واجر میکند!
نام وی ناشناس است ولی همگان او را اقای یارو خطاب میکنند!
اقای یارو جادویی بسی پشم ریز دارد
اگر بکسی خیره شود،زینگاه طرف دیوانه شده
یا عزیزانش را به قتل میرساند یا خوده خاکبرسرش را!!!
خون اقای یارو نیز همین قابلیت پشم فر کن را دارد!!!


اقای یارو معتاده سیگار است و در مواقع معمول خونسرد!!!


اهمبله!اما اقای یارو تنها کار نمیکنه=)
اصلا تنها کار کردن برای ویلنهای کارتون لند توصیه نشده!
این خوشگل خانومم هست باهاش!



اسمش راناست،و تک دختر نیکیه
(بله درست خوندین،ولی نامشروعه)
رانا در سالهایی که در انجمن کریستال بسر میبرده
کلا مهر پدری ای حتی به اندازه یکذره اتم از نیکی دریافت نکرده
(از جرانیمو چرا.کلا جرانیمو پدر خونده دمه دستی خوبیه)
رانا مجبور میشد که شکنجه ها وازمایش شدن های زیادی رو تحمل کنه


و سر انجام به قتل وکشتن روی اورد برای زنده موندن
تا اینکه اقای یارو یدش تا بهش بگه:
"عزیز دلم.خوشگلم.تو که بلدی انقدر قشنگ بکشی،
چرا برنامه ریزی شده نمیکشی؟!"
و اینطور شد که ایندوتا همکار شدن!
و البته چیزی فراتر از همکار

دیشب مثلا جرانیمو اومده بود رانا رو نهی از منکر کنه

کشیده شد به راهای باریک


جرررررررررررررر



بله شیپن=)
البته هر جایی همیشه یه نخوده اشی هست!
این شما واین نخوده اش این زوج،نویز!!!


ایشون یک عدد لپ تاپ دستوپا دار هستن
که قابلیت یه ویروسو دارن
دوستی که این شخصیتو ساخته اطلاعات بیشتری نداده که بذارم
ما فعلا فقط میدونیم از عشق ودوستی متنفره
یبار سر شنیدن حرفایی که یارو به رانا میزد سوختتتتت
خلاصه بد نخوده اشیه!

اینم از معرفی این ارازل،امیدوارم که خوشتون اومده باشه!
و اینم ارتی که من از اقای یارو کشیدم بصورت انسانی!


نظر فراموش نشه>=0


و منهم قل خوردم تو فاز فناف
روز اولی که ملهیر اومد به رستوران فردی فاز بر!



ملهیر:دلام
پاپت:*تاچ کردنش*این دیگه چه صیغه ایه؟!
فردی:جیییغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ*همون جیغهای معروف تو بازی فناف*
ولی بنظر خودم تو این یکی نقاشی هم ملهیر رو بهتر دراوردم!
گند خورده به سینه های پاپت!(وی نمیتواند 85 بکشد)
عمو فردیم که بماند=|بله=|

اول از هر چیز:
سلاممممممممم عیدتون مبارکککککک!!!!



سال قبل که وضعیت زندگیمون فرقی با کارتون لندیا نداشت
امسالرو خدا رحم کنه!
و بنده بعد از کلی کلنجار رفتن با خود،بالاخره تصمیم گرفتم اپ کنم!
اینکه پست نداشته باشم نیستا
حوصله اش نیست=)))
حالا نمیدونم هنوز کسی به این وبلاگ سر میزنه یا نه
ولی خوب تلاشمو میکنم=)))))
من وهمکار گرامم "ملوری" تصمیم به نوشتن سرگذشت این تحفه ها 
در 4 عدد پی دی اف کردیم!
من تو این پست دو عددشو میذارم!
دو عدد دیگه اش وقتی میشه که چی؟!نظر بدید^^



پارت اول
پارت دوم


منتظر کامنتاتون هستم^^

و من امدم با کلابی دیگر ساخته خودم وخواهر گرامی!
ساختن این میکس هزار تا دردسر داشت
اول اینکه مجبور شدم همه ی سرگذشتشونو برا مهسا تعریف کنم
دهانم خشک گردید!
بعد دردسر بعدی نداشتن هماهنگی بینمون بود
(میکسی که ساختیم حالت داستانی داره)
دردسر بعد اون تطابق داشتن داستان لحظه ای با متن اهنگ بود!
دردسر بعدش این بود که فیلمورای جفتمون هنگ کرد!
بابااااااااااااااا حالا هنگ کن عیب نداره
چرا برای جفتمونننننن؟!!!!>=|
دردسر بعدیم که زیر نویس فارسی ای بود که براش گذاشتم!
(وی به زیر نویس فارسی گذاشتن عادت ندارد)
اماااااااا ساخته شد و حالا اینجاست!
و جزو بهترین ویدئوهاییه که ساختیم!
بکلیکید رو عکس پایین!!!




خووووووووب خووووووووب
قبل اینکه بریم سراغ داسی یه خبر دارم!
کانال تلگراممو راه انداختم دوباره
این یعنی ممکنه سرم شلوغ شه
اگه لینک نظراتو همینطوری خالی بذارید دیگه پست نمیذارم!
+
این قسمت ازون قسمتای اهم اهومیه
نمیخواید نخونیدش
مرسی!



{پستای پایینی رو یادتون نره بخونید!}
همونطور که شستم خبر دار شد!!!
انگار بعضیا اینجا خیلی خاطر خواه انیمه هاناکو- هستن^^
پس فکر کنم این اسپویل براشون عین قرمه سبزی باشه!
صحنه ای از قسمت هفتم داستان با دیالوگهاش:



و بله اون گوشه رو درست خوندید!
فینگیلیش "حرمسرا"ست!!!

قضیه یذره ناموسیه منم نمیخوام اسپویل کنم بیشتر از این
فعلا بین زمین وهوا بمونید دیگه^^
بای بای تا اسپویل بعدی^^

خوب!این داستان بالاخره اماده انتشاره!
فقط اینو بگم
چون داستان طنزه و شخصیتها هم زیادن
روند مصیبت اوری یکم کنده!
پس خونسرد باشین،قسمت اول فقط معرفیه!!!
و اگه با نظراتتون حمایت کنید زود به زود میذارم!
خوب دیگه،بپرید ادامه!!!


گفتم خوبه یه پست که داستان کارتون لند رو نقد کرده باشه 
داشته باشیم!
بنابراین رفتم سراغ منطقی ترین دوستم
و ازش خواستم که کارتون لند رو نقد کنه!
متنی که در پایین میخونید نقد ایشون هستش




خب خب سلام دوستان
احتمالا هرکی که اینو میخونه تو دو حالت زیر هستش!
1_داستان رو خونده
2_قصد خوندن داستان رو داره میخواد اشنا شه!
خب بیاین با یک شرح کلی از داستان شروع کنیم!
-------------------------------- 
کارتونلند مجموعه داستانی مکمل از تمامی شخصیت های کارتونی 
کتاب
بازی
و انیمه هستش.
شرح داستان از چهار کشور هستش که هر شخصیت طبق حالتش توی کشور خودشون ساکن هستن.
پتانسیل و جذابیت داستان در حالتیه که شخصیت های موردعلاقت حتما در داستان حضور دارن و حالت دوم زمانیه که وقتی کاراکتر موردعلاقت رو میبینی اون اصلا اون نیست!
اما منظورم چیه؟!
مجموعه کارتونلند به شرح سرزمین رویایی میپردازه که تمامی شخصیت های خیالی چه خوب و چه بد در کنار هم هستن زندگی میکنند!
اونا اصلا شبیه چیزی که در داستان هستن نیستند به عبارتی شخصیت ها مثل یک هنرپیشه هستن در داستان اصلی خود این هنرپیشه ها در حقیقت شخصیت جداگانه و مجزا دارن که اون شخصیت مجزا در کارتونلند به تصویر کشیده میشه!
تصور کنید تام و جری دو شخصیت متقابل هم هستن مگر نه؟ 
این نقش تلویزیونی انهاست!
در سرزمین رویایی این دو شخصیت پر خاطره دو دوستند! باور نمی‌کنید ؟ 
خب گفتم که همه چی در اینجا برعکس است!
---------------------------
نقطه داستان از وقتی شروع میشه که دختری به اسم سارا و خواهرش وارد این سرزمین میشن و برخلاف تصورات همه که دنیای رنگی و زیبایی رو تصور میکنند، 
کارتونلند مکمل دنیای سرد و تاریک انسانهاست.
شخصیت ها همانند ادم ها بدنبال قدرت و طمع هستن و درعین حال دنبال عشق و زیبایی.
تمامی صفات انسانی از یک جامعه شلوغ رو میتوان در این داستان لمس کرد.
درواقع نویسنده دنبال شرح این بوده که هیچ چیز تمام کمال نیست حتی دنیای خیالی ما هم پر از چالش هست.
---------------------------
هر مبحث داستانی به دنباله یک ابر شرور هست و بطور متقابل یک قهرمان 
در کنار اینکه تمامی مجموعه ها بدنبال تنوع داستان و حالت هستن چیزی که در داستان بسیار تکرار میشود و گاهی ناامید کننده اس تراژدی پایانی هر بخش هستش.
درواقع شاید ظاهر شخصیت های هرمجموعه زیبا و کودکانه باشد اما دنباله و پایان داستان متعلق به یک مجموعه تلخ هستش‌.
---------------------------
روابط خانوادگی بعضی از شخصیت ها را میتوان به اجتماع و حقیقت نسبت داد.
درسته فانتزی های کارتونی در داستان ریشه دارد اما در عین حال میتوان شرح حال شخصیت ها را در زندگی هر یک از خودمان مشاهده کنیم.
---------------------------
متاسفانه روند تکراری هر بار ورود یک ابر شرور در داستان بحثی مکرر در مجموعه داستان هاست اما روند اتفاق های مختلف در مجموعه به داستان حیات جدید میبخشه و شمارا مایوس داستان پر تکرار (من از همه قوی ترم دنیا مال منه) نمیکنه!
---------------------------
انتظار تغییر رفتار شخصیت های موردعلاقتون رو داشته باشید. چونکه ابر شرور مورد علاقه شما در این مجموعه می تواند یک ادم کاملا مثبت و یا حتی یک ادم بی عرضه باشد پس ناامید نشید از روند های عجیب غریب روابط.
---------------------------
برای طرفداران هنتای خبرهای خوبی دارم این داستان از تنوع های زیادی برخورد داره و این شامل شرح روابط جنسی هم هست.
البته کلیشه روابط زوری( ها) هم زیاد هستش معمولا ابر شرور های داستان افرادی هوسی و کثیف هستن. البته منهای روابط زوری میتوان در بعضی از شخصیت ها عشق رو دید که هردو در دنیای ما حاکم هستن.
---------------------------
در کل در داستان پستی و بلندی های زیادی هست! بعضی از مجموعه ها پر قدرت هستن بعضی ها هرچند مایوس کننده !
اما تنوع وجود شخصیت ها و ماجراهای پشت داستان شمارو حتما وادار میکند داستان را یکبار هم که شده بخونید.
هرچند که داستان به یک تراژدی ختم شه اما روند داستان طیف متنوعی داره و میتونه یک تجربه خوب خواندن را بهمون بدهد!



از یک تا ده به داستان کارتون لند چند میدید؟!
میخوام ببینم رای ها چطوریه در چه وضعیتی هستم=|


خوب،بالاخره اومدم با این پست!
این به این معناست که ما چند روز دیگه قطعا داستان خواهیم داشت!
مجموعه قبلیو(پروانه سوخته)رو هم کنار نذاشتم
هر وقت ایده بذهنم بیاد ادامشو تقدیمتون میکنم!
برویم سراغ معرفی این داستان!!!





نام:بازی کارما
نویسنده: Two Lonely Sisters
خلاصه داستان:
حالا که هشت سال از انفجار "جزیره ویلنها"میگذره،شخصیتها با خوبی و خوشی زندگی میکنن و سارا نهایت تلاششو میکنه که این خوبی و خوشی،همیشگی بمونه.اما غافل از اینکه قراره اون ودوستاش،گیر بازی ناعادلانه و مرگباری بیوفتن که هیچ راه فراری نداره.
نکته:اون عزیزایی که اوتاکو هستین،همین الان میگم که این داستان بسبک انیمه دانگنرونپاست،که حق نشر رعایت شده باشه.
ژانر:خنده دار،کمدی،معمایی،کشتو کشتار
گروه سنی:مناسب برای همه ی سنین


فایلها!!!!

برای دیدن تیتراژ بکلیک
حواستون به این تیکه باشه چون دور وبرش کلی اسپویله=)


زمان انتشار این مجموعه وساعتش هم معلوم نیه
هر وقت عشقم کشید میذارم^^

خوب خوب!اومدم با ارت جدید از سکانسی از مجموعه جدید!
از یه جنابی که تقریبا داشت فراموش میشد
ولی ما همچنان وجودشرو یاد اوری میکنیم!
این شما و این مو اسهالی جماعت!


ازم نپرسید چهخبره،چون میخوام تا جای ممکن اسپویل نکنم
فقط بدونین لو اواخر مجموعه جزیره ویلنها همچین سر و وضعی داشت=)
موقع کشیدنش هم داشتم یه اهنگ پر معنایی رو گوش میدادم
که بعدش رفتم معنیشو دراوردم دیدم عه!
چقدر اهنگه بهش میادددد(=|)
برای دیدن ویدئویی که ازش ساختم 
بکلیک
فقط گلاب بروتون معنی اهنگه داغون بود
یذره سانسور هست معنیش ولی بازم.
زود ببینید تا اپارات دهنمونو سرویس نکرده!!!!


با فصل دوی مجموعه بازی کارما
کلی پی دی اف هم تو راهه!
یکیش راجب سرگذشت ملهیر هستش
خیلیا تعجب میکردن اینکه چرا اخلاقش اینطوریه و مظلومه و.
منم گفتم یدونه از گذشتش بزنم3=


نکته:از عمد براش گلیچ نزدم،چون قبلا اصلا ویروس نبوده3=
برا سرگذشتش باس اشک بریزین3=

این شما واینم یه میکس اشک درار 
از سرگذشت هاناکو=)
نمیدونم چند تاتون اپاراتمو چک میکنین
ولی چون کانال تلگرامم از نظر گذاشتن پارتا جلوتره
 خیلی وقته که این ویدئو رو گذاشتم!
حالا اونایی که نرفتن ببینن حتما برن ببینن=)
خدا کریم باشه بطور مفصل راجب این هاناکو وارازلش پست میذارم=|



خوووووووووب دوباره بازگشتم همین وب پیشتون!
و میخوام قسمتایی که اون وب گذاشتم+قسمت جدید رو امروز بذارم!
فصل سه پروانه سوخته هم یواش یواش بذارم 
همتون عر بزنین=))
هر کی این قسمتارو نخونده،بره ادامه!!!


اوف عنوان که عنوان نیست انشائه=|
بگذریم
اگه از فنهای قدیمی باشید میدونید که من
یه زمانی عاشق وشیدای کارتون استار برعلیه نیروهای شیطانی بودم
کراشهام هم مارکو دیاز وروبرت(اون یارو نوازنده فتنه گره)بودن
اما حالا کاملا ازش متنفرم
تا اینکه از چند شب پیش یکی از دوستان بسیار کرمو وفتنه گرمان
که سازنده بلو هم هست
گیر داده بود پاشو برو قسمت بیست و یک فصل دو استاررو
دوبله فارسی ببین!!!
اقا منم دیشب رفتم دیدم
و حدس بزنید چیشده بود؟!
دوبلر جرانیمو با روبرت یکی بود!!!!
و من دوباره روش کراش زدم.شدید!
کثافت از ذهنم برو بیرونننننننننننننننن


اینو بگم ارازل استار همواره همشون ویلن وخرابکار بودن
خوده استار:یه قاتل روانی
مارکو:دختر باز دو رو
تام:م
روبرت:م دو رو
حالا از اینام که بگذریم
شما راه حل برا پاک کردن کراش از ذهن سراغ ندارین؟!

خوب وقت معرفی این کمیکه ساده اما جذاب ماست!




در این کمیک،سازنده ای بدتر از نوشا وارد میدان شده
و شخصیتهای این دو سازنده با هم درگیر میشوند!
ژانرشم خنده دار/رمانتیکه!
چندین شیپ در این کمیک وجود داره که یکی از اونیکی
افتضاح تره=|
(مثل شیپ مادر و پسر)
بستگی به خودتون داره 
طرفدار کدومش باشین=)


بنده استایل و صد البته اخلاق شخصیتهارو تغییر دادم!
برویم برای معرفیشون!

لو/لوییس


بسی مسئولیت پذیره و سخت تلاش میکنه
مهربونه وازارش به مورچه هم نمیرسه
اگه کمیک رو بخونین صد درصد صحنه های کیوتی رو از ایشون خواهید دید
خونوادش و ممنش(سازندش)خیلی براش مهمن
و بسیار بسیار بسیار
معصوم ومثبت هستش=|

تیم ویلوبی


ایشون از شخصیتهای "رقیب نوشا" هستش
اخلاق مشخصی نداره اما اکثر اوقات پوکر وبداخلاقه
پدر ومادرشو کشته و خودشرو موظف میدونه که
مواظب خواهر و برادرای دو قلوی کوچیکش باشه
جادوش کاموا هستش و ازش بعنوان طناب جادویی استفاده میکنه
یک پسر بیحوصله سایلنت هنتای هستش=|

بارنابی های ای و بی ویلوبی


ایندوتا عین دوتا ربات کپی پیست شده میمونن
حرفاشون و حرکاتشون کاملا همزمانه
با وجود اینکه احساسات ندارن مدام نیشخندای ترسناکی میزنن
و وانمود میکنن که خوشحالن
دانشمندای بلفطره ای هستن و به علوم شیمی و فیزیک شخصیتها
کاملا مسلطن!

جین ویلوبی


ایشونم اخلاق خاصی نداره اما اکثر اوقات سعی میکنه
تا بدجنس و موذی باشه!
جادوش موهاش و یه گربه بیشرف هستش
با موهاش میتونه هر کاری بکنه
و گربه بیشرفه هم برای خودش یه شخصیت جدا گونه است و کمکش میکنه
جین بسی پسر بازه و با برادرش هم تو رابطه بوده!
(ولی من با برادرش شیپش میکنم دااااااااااااه)

فرشته های تنفر
این وسط دو عدد خواهر وبرادر پارازیتم هستن!


کل


خواهر کوچیکه و بسیار بداخلاق،غرغرو،عصبی،وحشی
میتونین حتی وحشی تر از جایرو تصورش کنین!
جادوش تنفر هستش و وقتی اون رو روی یه شخصیت میپاشه
نتایج خوبی رخ نمیده!

جرج


داداش بزرگه و بلی بسیار احساساتی،رمانتیک،مهربون وصبور است
خیلی روحیه ی سافتی داره و عاشق عشق هستش
مدام هم از کل حرف میشنوه و کتک میخوره
اما همچنان بعنوان یه برادر بزرگتر ازش مواظبت میکنه ودوستش داره


اینم از معرفی این ارازل!
نظرای این پست پر شه کمیکو میذارم(چندین قسمت هستش)


و در طی این سالها
قضیه از این قرار بوده که من میخواستم گورمو برا همیشه گم کنم
دوستان عزیز نمیذارن=|
خوب خوب!من برگشتم
و چند تا خبر دارم!
فعلا نه داستان بازی کارما داریم
نه داستان پروانه سوخته
چرا؟!
چون حوصله داستان نوشتن ندارم فعلا
و وقتیم که حوصله ندارم بخوام بنویسم گند میشه
و من بهیچ وجه نمیخوام کیفیت کارم پایین بیاد 
و یسری بیسواد به راحتی از کارم که با کلی عرق ریختن درش اوردم
نقد های احمقانه کنن!
پس چیکار میکنیم؟!
من مدتیه افتادم تو کار کمیک کشیدن،
کار جالبیه 
و کمیکیم که دارم میکشم
مربوط به کارتون لند هستش و بازه زمانیش هم
دور وبر جشن هاله و جزیره ویلنهاست
و موضوع اصلیش دور وبر ایندوتا کارتون میچرخه:



اگه واقعا میخواینش پست بعدی معرفی موضوعش و شخصیتهاشه
اگرم نمیخواین راحت میتونم برم
انتخاب با خودتونه=)

خوشبختانه چون خیلی وقته دارم روش کار میکنم
پارت برا خوندن زیاد دارین=)



و یچیز دیگه!این کمیک اسک باکسم داره
یعنی چی؟!از شخصیتها سوال یا درخواست میکنین اینام جواب میدن
برا تلگرامیا گذاشتم بچههای خوبی باشید برا شمام میذارم=)


آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

فروشگاه آنلاین فقط برای تو sajadayni علم ودانش نسیم فرخی pettheaducyc هیپنوتیزم و چار پول درآوردن ازاینترنت بهترین شغل دنیا bilslearnsighmort تدریس خصوصی ریاضی و علوم تجربی و شیمی و فیزیک و زیست متوسطه و دبیرستان 09102878521