محل تبلیغات شما
امروز میخوام رو نمایی کنم از قدیمی ترین رفیقهای بنده
یعنی کنت داکیولا!!!!
بچه بودم عااااااااشق کارتونش بودم=_)
 الانم تو شبکه پویا پخش میشه!


این بنده خدا،بسیار پاک و بچه مثبت بود
ازارش به مورچه نمیرسید وهمیشه کمکمون میکرد!
اما یه زن سلیطه داشت بنام سوزان!!!


و یه پسر سلیطه بنام هانتی که قصد کشتنشو داشت=|


یه پیشخدمت بنام ایگور که هر چی میشد میگفت:"قربان"


و یه دایه ی دلسوز بنام نانی که چیزی بنام در نمیشناسه 
و از دیوار میاد تو!
(تو کارتونشم همینه بمن ربطی نداره)


خلاصه این بنده خدا یه ارازل ناجوری دورش داشت که اذیتش میکردن
ولی هیچ چیز بدتر از این نیست که تحفه ای بنام دنجر موس
بیاد تو زندگیت=|


رفیق نا باب که میگن همینه=|این موش فلان فلان شده
کنت بدبخت مارو میاره تو سازمان بی بی سی
و بقیشرو خودتون حدس بزنید دیگه=|


و داکیولای ما از با شرفیش و مهربونیش
تبدیل میشه به یه همچین شخصیت بی بندو باری!


که خانواده و دوست براش مهم نیست و فقط به سازمان بی بی سی
خدمت میکنه
(یکی بیاد اشکامو پاک کنه)


و این سرگذشت یجورایی ریشه در واقعیت داره!
سازنده دنجر موس اومد مثلا شخصیت کنت داکیولا اپدیت کنه
رید بهش=|
این چیه ها ها ها؟!


کنت داکیولا یه شخصیت ساده،نیکو کار ومهربون بود!
این سازنده محترم زده ویلن وسوسول و اسکل و دختر بازش کرده
(وقتی میگم دختر باز،یعنی یسری حرکت نامیزون ازش تو کارتون دیدم)


خلاصه خدا خفه کنه این سازنده هارو
ثواب نکردی که هیچ،مارم کباب کردی=|

حالا حالا ها گرفتاریم!!!

انیمیشن نبرد اهریمن ها(فصل اول)(قسمت دوم)

اندکی اسپویل+خبر!!

یه ,تو ,بنام ,بی ,داکیولا ,کنت ,کنت داکیولا ,سازمان بی ,این بنده ,و یه ,این سازنده

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

enpiriwo کابینت چوب و ممبران ارومیه credrothedy pracribulsa Jeremy's notes رئوف ایی fasreuknotin بازرگانی الرمس |فروش دستگاه گلاب گیری عرق گیری عرق کشی Elizabeth's style Zachary's receptions